دختر شیر و خورشید

آری آری زندگی زیباست/زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست/گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست

دختر شیر و خورشید

آری آری زندگی زیباست/زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست/گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست

*

 تعطیلاتی بس غُر برانگیز!

 

 

سلام 

خوبید؟؟ 

 

 

یعنی تنبل شدم در حد خدااااااااا 

زورم میاد حتی برم دوش بگیرم 

دوش چیه 

زورم میاد غذا بخورم 

صبحانه رو ساعت 11 می خورم 

ناهار ساعت 5 بعد از ظهر 

بعد بیکار بیکار موندم 

یعنی هیچ کاری برای انجام دادن ندارم 

یعنی دارماااااا 

اما حالشو ندارم 

تمام مدت اینطوری افتادم 

بعد تو این اوضاع بیکاری و بی حوصلگی  

صبحا ساعت 8 هم  جفت چشمام بازِ بازه 

هوا هم گرم شده در حد خفگی 

سرماخوردگی هم که هست 

حالا نه که فکر کنید روزای کسل کننده اینااااااا 

نه 

پریروز که کالج جشن freshers day بود و رفتیم و یه 5-4 ساعتی با کفش پاشنه 10 سانتی سرِ پا ایستاده بودم و وقتی ساعت 7 رسیدم خونه از زور  خستگی افتادم خوابیدم تا 7 صبح فرداش 

دیروز هم که اینجا جشن diwalli بود 

یعنی اعصابی ازمون خرد شداااااااااااا 

2 هفته ای هست که به بهانه این جشن سر و صدا بپاست 

بعد مسخره اینکه اگر در یک دقیقه 100 تا ترقه بزننا 

من با عین 100 تاش 1 متر از جا می پرم 

دیشب هم با جناب دوست و خانم سین و مامان خانم سین رفتیم بیرون و آتیش بازیای هندیها رو تماشا کردیم و انصافاً بعضیاش خیلی خوشگل و جالب بود 

البته که هنوز هم ادامه داره

بعد جالبتر اینکه توی این مراسم بزرگترها بیشتر و جدی تر شرکت داشتن تا بچه ها و کوچکترا 

یه خانم و آقایی رو دیدیم که کلی مهمات خریده بودن و دم در خونشون با چه جدیت و پشتکاری هی اینا رو روشن می کردن و کیف می کردن 

بچه هم نداشتن اصلاً 

یه چند تا پسر جوون هم بودن که توی یه خرابه بساطشون براه بود و تا ما رو دیدن تعارف کردن که یه چندتایی از مهماتشون رو هم ما بترکونیم که گفتیم ترجیح میدیم تماشاچی باشیم 

اما هر بچه ای که رد میشد یه چندتایی از این موشکها بهش می دادن که بره حالشو ببره 

شب خوبی بود در مجموع 

اما تمام شهر رو خرده کاغذ و روزنامه پر کرده بود 

چون ترقه هاشون رو توی کاغذ می پیچن 

آهان 

رو اعصاب ترین ترقه شون هم چیزیه که بچه های ایرانی بهش میگن 1000 ترقه 

یه ردیف 600-500 تایی از ترقه (مثل فشنگهای مسلسل) که می ذارن زمین و روشن می کنند و یه چند دقیقه ای طول می کشه ترکیدن همش و وقتی این هزار ترقه ها می ترکن دیگه رسماً صدا به صدا نمیرسه 

کلی هم آتیش بازی دیدیم که یکی از یکی جالبتر بود 

اما با همه اینا امروز همش به بیحوصلگی گذشت 

یعنی از خدا که پنهون نیست 

از شما هم پنهون نباشه که غلط نکنم دَدَری شدم بـــــــــــــــد 

منی که اگر ولم می کردن هفته به هفته از روی تختم تکون نمی خوردم

حالا اینجا یه روز که از خونه بیرون نمیرم می خوام بمیرم از بی اعصابی 

بدبختی جناب دوست هم طی ترم مشقهاشو ننوشته و همشو گذاشته برای الآن 

اینه که جرأت ندارم زنگ بزنم بیاد با هم بریم بیرون 

باید صبر کنم تا موقع شام بلکه گرسنه بشه خودش زنگ بزنه 

همین دیگه 

دیگه غُرم نمیاد 

مراقب خودتون باشید 

  

  

^v^v^v^v^v^v^v^v^v^v^v^v^ 

* بنده هم اینکه این مطالب رو از وسط صدای توپ و تانک و مسلسل و خمپاره برای شما نگاریدم 

اگر جایی لرزش دست دیدید بدونید همونجا یه ترقه ای چیزی ترکیده و نگارنده از ترس سرش خورده به طاق و برگشته سر جاش!!!

  

* عکسهای هردو مراسم در اولین فرصت به نظر بینندگان محترم خواهد رسید

  

 

gOODLUCk 

*pEGi