دختر شیر و خورشید

آری آری زندگی زیباست/زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست/گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست

دختر شیر و خورشید

آری آری زندگی زیباست/زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست/گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست

*

موی سپیدو توی آینه دیدم 

 

 

 

حضرت خدا سلـــــــــــــــــــام  

خوب که هستید اگر حضرت خودتون بخواید؟ 

خب خودتون رو شکر 

راستش یه موضوعی پیش آمد کرده

یه موی سپید پیدا کردم توی موهام 

من پیدا نکردم 

جناب دوست پیدا کرد 

رو همین حساب عرضی داشتم خدمتتون 

خواستم بگم  

خب حالا که چی؟؟ 

موی سپید فرستادید که بگید آخرشه؟؟ 

که دیگه باید دست و پامو جمع کنم آماده رفتن شم؟؟ 

من حالا حالاها نمی میرماااااااا 

گفته باشم!!!!  

بله؟؟ 

مگر دست خودمه؟؟ 

نــــــه 

عرضم این نبود 

میگم آخه

کلی کار دارم هنوز 

بله؟؟ 

چه کاری؟؟ 

بیزحمت گوش مبارکتون رو بیارید نزدیک 

... ....... ... . ....... ... ..... . .. .. ...... ..... .. .. ..... .. .. 

... .. .... .. . ............ .. ......... . ....... ..... . .. . ...... . 

...... ................. .. . ...... ..... .. . . ... .... ... .. . ... ..

متوجه که هستید؟؟

بله 

خلاصه که اگر موی سپید فرستادید که بنده رخت بربندم از اینجا 

من بُرو نیستم 

بله؟؟ 

چی فرمودید؟؟ 

حالا یه موی سپید فرستادید، چرا اینقدر شلوغش می کنم؟؟ 

خب آخه قربونتون برم همیشه از همینجا شروع می کنید دیگه 

اول موی سپید بعدم هزارجور درد و ناتوانی و مرض و از این چیزا 

البته مال من برعکس بوده 

والا 

هرکی رو که می خواید ببرید  

اول موهاشو سپید می کنید  

(که مال من شد به سلامتی )

 

بعد چشماش کم سو میشه 

(که دور از جون شما یه چند سالی هست چشمام تار و مار می بینن 

خودتون هم در جریانید که چند وقتیه بدتر هم شدن

بعد مفصل و استخوانهاشو از کار میندازید 

(که بازم در جریانید که به لطف بیکران حضرت خودتون، زانو درد چند سالیه مهمونمه، تازگیها هم به کمک پله نوردیهای هر روزه بدتر شده باز

بعد هوش و حواسش رو ازش می گیرید 

(که اجازه بدید راجع به این یکی دیگه صحبت نکنم 

آخه نا سلامتی این نامه گلایه نامه است نه جک! )

 

خب  

بفرمایید 

حالا باز بگید چرا شلوغش می کنی؟؟ 

خب آخه خداوندگارا 

بزرگوارا 

الها 

معبودا 

دیگه فقط برای این حقیر موی سپید نفرستاده بودید که اونم فرستادید دیگه 

می بینید 

من اونقدرام که بنظر میاد گیج نیستم 

گرفتم علائم رو 

اما بازم میگم 

بنده حالا حالاها قصد سفر ندارم جان خودم 

اینه که بیزحمت به جناب عزرائیل یه موقع زحمت ندید اینورا تشریف بیارن 

مـــــــــــــــــــــن فعلاً رفتنی نیستـــــــــــــــــــــــــم  

  

 

 

 

 

(میگم خداجان، به دل نگیریدا یوقت

خودتون اطلاع دقیق دارید که من گوش به فرمانم به شدّت 

اینا رو همینجوری محض اطلاع و خودشیرینی و التماس عرض کردم 

بـــــله! )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عشق باید پادرمیونی کنه 

تا آدم احساس جوونی کنه 

اینه که حالمان توووووووووپ می باشد خدا رو شکر