دختر شیر و خورشید

آری آری زندگی زیباست/زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست/گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست

دختر شیر و خورشید

آری آری زندگی زیباست/زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست/گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست

*

هرکه او بیدارتر، پر دردتر



شب احیاست

سه نفر آدم، به امید سبک شدن نشستن پای جوشن کبیر که از تلوزیون پخش میشه تا بلکه یکم دلشون باز شه


دوتاشون اشک می ریزن

یکریز و بیصدا

فقط صدای فین فینِ گاه و بیگاهشون میاد:

یکیشون اشک می ریزه برای حرفهایی که خیلی وقته رو دلش موندن

حرفهایی که انگار هیچکس قدِ شنیدنشون نیست

از اون حرفها که اگر گویی زبان سوزد، وگر در خود نگه داری تمام استخوان سوزد

اشک می ریزه و اشک می ریزه

آروم و بیصدا

همونجور که براش تعریف شده


یکی دیگشون اشک می ریزه برای همه چیز و هیچ چیز

دلش پر شده از انواع و اقسام غصه ها

جوری که اعتراف می کنه برای اولین بار بی دلیل گریه کرده

حالا بی دلیلِ بی دلیل هم نه هااا

ولی یه وقتهایی اونقدر غصه ها زیادن که آدم حوصله فکر کردن به هیچکدومشون رو نداره و فقط دلش می خواد اشک بریزه تا سبک شه


اونوقت نفر سوم می گیره تــــــــــــخت می خوابه

بسکه بی درد و بی مزه ان بعضیها